http://elmekeshavarzi.mihanblog.comبرگرفته از وبلاگ علم کشاورزی
دلیل رکورد شکنی دانش اموختگان کشاورزی در بیکاری
در هر سیستمی، دادههای مناسب، خروجیهای صحیح و منطقی خواهد داشت. یكی از مهمترین عوامل و ورودیهای مؤثر در روند تولید در بخش كشاورزی، نیروی انسانی كارآمد است. این هدف اگرچه به لحاظ كمی در كشور تحقق یافته اما كارآمدی آن مورد تردید است. عدم هماهنگی و تناسب بین آموزش دانشگاهی و نیازهای بازار كار، مشكلات عدیدهای را فراروی دانشآموختگان و دستاندركاران این بخش قرار داده است. این عدم هماهنگی را میتوان در موارد زیر خلاصه كرد.
ـ اكثر مراكز دانشگاهی فاقد امكانات مناسب برای آموزش كاربردی دانشجویان بوده و بخش خصوصی نیز در این امر دخالت چندانی ندارد.
ـ اكثر دروس ارائه شده در رشتههای كشاورزی با نیازهای بازار كار و مزرعه هماهنگی نداشته، دانشجو را به سمت حفظ كردن مطالب درسی تا یادگیری نكات كاربردی سوق میدهد بطوریكه در نظر سنجی سازمان نظام مهندسی كشاورزی و منابع طبیعی از 400 صاحب نظر این بخش، مهمترین دلیل بیكاری فارغ التحصیلان نارسایی در آموزشهای كاربردی دانشگاهها ذكر شده است.
ـ اكثر رشتههای كشاورزی گرایشهایی عمومی اند تا تخصصی. دانشجوی كشاورزی در طول تحصیل در دانشگاه با تضادها و مطالب متفاوتی مواجه میشود. آموزش تخصصی و تمركز در یك رشته خاص مورد نیاز بازار میتواند باعث كاهش بیكاری دانش آموختگان این بخش شود.
ـ عدم تناسب شدیدی بین پذیرش دانشجو و بازار كار در این بخش وجود دارد. براساس اطلاعات منتشر شده از سوی سازمان مذكور نرخ بیكاری فارغ التحصیلان كشاورزی 24 درصد و 35 هزار نفر (بالاترین نرخ بیكاری در بین دانش آموختگان رشتههای دانشگاهی) است و این در حالی است كه ساختار نیروی انسانی بخش كشاورزی بسیار نامناسب و غیر تخصصی بوده و تنها 6/0 درصد از شاغلین این بخش دارای تحصیلات دانشگاهی اند. ورودی دانشجویان كشاورزی در سال 82ـ81 در بخش دولتی 13000 و در دانشگاه آزاد اسلامی 28000 نفر بوده است. با توجه به میانگین جذب كارشناس در 25 سال گذشته در بخشهای دولتی و غیر دولتی كه سه هزار نفر اعلام شده است، تعداد قابل توجهی از این افراد بیكار شده كه علاوه بر هدر دادن سرمایههای ملی باعث وارد آمدن فشارهای روحی و روانی از طرف جامعه و خانواده به فرد میشود.
ـ شیوه پذیرش دانشجو توسط دانشگاههای دولتی و آزاد فاقد هرگونه بینش و مدیریت آینده نگر است. امام صادق (ع) میفرمایند: «كسی كه عملش را بدون بصیرت و دانش انجام دهد مانند كسی است كه در بیراهه سیر میكند، هرچه سرعت او بیشتر شود او را از مقصد دورتر میكند». حدود 70 درصد از پذیرفته شدگان را خانمها تشكیل میدهند كه با توجه به شرایط كار در روستا و مزرعه اكثر این افراد بیكار شده و سرمایه عظیمی از بیت المال از این طریق هدر خواهد رفت. هزینه یك دانشجوی كشاورزی 8/1 برابر یك دانشجوی پزشكی، 5/2 برابر یك دانشجوی فنی و مهندسی و علوم پایه و 7/2 برابر یك دانشجوی علوم انسانی و اجتماعی است. این روند پذیرش در دانشگاه آزاد اسف بارتر است چراكه علاوه بر تعداد بالای پذیرفته شدگان در این دانشگاه تركیب جمعیتی رشتهها نیز دارای شاخص مناسبی نیست بطوریكه از مجموع 45900 فارغ التحصیل این دانشگاه طی سالهای 78ـ68 در رشتههای كشاورزی و منابع طبیعی در مقطع كارشناسی، 52 درصد در رشته زراعت فارغ التحصیل شده اند.
ـ دانشجوی راه یافته به دانشگاه در این رشتهها به دلیل عدم آشنایی و علاقه به آن، فاقد كارآیی لازم در زمان ورود به بازار كار است. نظر سنجی سازمان مذكور در سال 1382 نشان میدهدكه تنها ده درصد دانشجویان این رشتهها به دلیل علاقه به كار در این بخش، انتخاب رشته كرده و 77 درصد آنها انگیزه اصلی خود را فقط قبولی در دانشگاه ذكر كرده اند. عده زیادی از آنها در زمان ورود به دانشگاه، از این رشته هیچ گونه شناختی نداشته اند. بر اساس مطالعه ای كه در دانشگاه اصفهان انجام شده است، 72 درصد دانشجویان در زمان انتخاب رشته هیچ گونه شناختی از این رشته نداشته اند و این نشان دهنده این حقیقت است كه هیچ كدام از آنها یا كشاورز و روستایی نبوده و یا به هر نحوی با این بخش در ارتباط نبوده اند.
چه باید كرد؟
با توجه به مطالب گفته شده و برای افزایش توان بهره وری علمی دانشجویان و ورود آنها به عرصه كار و حتی كارآفرینی توجه به نكات زیر ضروری باشد.
ـ آهنگ پذیرش دانشجو باید در رشتههای كشاورزی با توجه به محیط كار كه مناطق روستایی و مزرعه میباشد، كاهش یافته و بر اساس ضوابط مشخصی انجام شود.
ـ باید امكانات و تخصصهای لازم در مراكز دانشگاهی گسترش یافته و روحیة كار در دانشجویان این رشتهها افزایش یابد تا دانشجو به محض ورود به بازار كار جذب شود.
ـ با توجه به اینكه تنها 6/0 درصد از شاغلین بخش كشاورزی، تحصیلات دانشگاهی دارند، ضرورت انتقال فن آوریهای نو از طریق مراكز ترویجی به كشاورز ضروری است. ترویج تنها حلقه اتصال بین كشاورزی سنتی و مدرن است كه در انحصار بخش دولتی قرار داشته و فاقد كارآیی لازم است. بنابراین خصوصی سازی در این بخش از طریق ایجاد تسهیلات برای فارغ التحصیلان هر رشته میتواند باعث انتقال فن آوری و كاهش نرخ بیكاری شود.
ـ دولت باید راه كارهای قانونی برای حضور كارشناسان و فارغ التحصیلان را در زیر بخشهای كشاورزی فراهم كند و یا از طریق ایجاد تسهیلات بانكی قابل دسترس آنها را در متن تولید قرار دهد. حضور تنها 30 درصد از پتانسیل علمی فارغ التحصیلان و كارشناسان كشاورزی در مزارع گندم یكی از عوامل مهم خودكفایی گندم بوده و در صورت استفاده از تمام این پتانسیل میتوان تولید گندم را تا 18 میلیون تن افزایش داد.
برگرفته از سایت بازتاب